درسی از 9 دی 88

فردا ۹ دی ماه است. روزی که در تقویم های ما با نام بصیرت مزین شده است. در باب بصیرت صحبت بسیار است که آن را به بعدها می سپارم.

 اما چه چیزی باعث شد تجمع میلیونی ملت در ۹ دی ماه بوجود آید؟

این تصور که تجمع ۹ دی ماه ۸۸ همه ی کسانی را که به نحوه ی برگزاری انتخابات ۸۸ اعتراض داشتند به خط انقلاب بازگرداند تصور اشتباهی است! اما به جرات می توان مدعی شد که تجمع ۹ دی پاسخی بود به همه ی ان کسانی که سعی داشتند به این مساله دامن بزنند که مردم ایران از دین و دیانت فاصله گرفته اند. جریحه دار شدن احساسات ملت در ماجرای عاشورای ۸۸، حضور ملیونی را رقم زد. خیلی از کسانی که در ۹ دی در خیابان ها بودند به کاندیدای منتخب رای نداده بودند اما پایبندی اشان به اسلام انها را به خیابانها کشاند.

یکی از درس های ۹ دی برایمان این بود که پایبندیمان به اعتقادات مشترک می توانند زمینه ساز اتحاد باشد. بار دگر کلام امام راحل را یادآور می شوم:(شما آنقدر دشمنان مشترک دارید که باید با همه توان در برابر آنان بایستید، لکن اگر دیدید کسى از اصول تخطى مى‏کند، در برابرش قاطعانه بایستید.» (صحیفه امام، ج‏21، صفحات 179 و 180)

بنابراین مصادره ی ۹ دی به نفع شخص یا گروه خاصی اشتباهی است که ممکن است خدای ناکرده، آرمان جذب حداکثری مان را خدشه دار گرداند.

المپیک به یاد ماندنی!

خداحافظ دانشگاه

 

روزهاي پاياني دانشگاه سپري مي شود.(البته احتمالا محض احتياط چند واحدي

براي آزمون ارشد نگه دارم!)

دانشگاه با همه ی خوبی ها و بدی هایش تمام می شود. جلسات تشکلها، 

كميته ناظر، مناظره، تجمع، تريبون آزاد و ....

فعاليت نشرياتي از ايده ي علمي تا وقايع اتفاقيه خبري تحليلي! همه و همه با هدف

گام برداشتن در مسير توسعه ي ايران اسلامي بوده است، باشد کّه به بیراهه نرفته باشیم!

دانشكده ي علوم اداري، سازمان مركزي، آموزش،  دكتر غفاري و همه و همه پايان يافت.  

نه همچون عده اي افراطی بوده ايم و نه همچون عده اي دگر....!

نه همچون برخي غرق در تحجر و نه همچون عده اي دگر بي قيد وبند!

در اين مسير طعنه ها شنيديم و خود را به ناشنوایی زدیم!

 از بي بصيرتيمان گفتند!!، از تندروي و كندروي!! و از....

اقتصاد و اقتصادخوانان همراهمان را نيز فراموش نخواهيم كرد. از حسن كمالي و مسعود اكبري تا ...!

با حضور در مراسم فارغ التحصيلي، حسن نيت خويش را اثبات كرديم و

 سوگند ياد كرديم كه معيار سنجشمان زین پس، وجدان بيدارمان باشد.

 راهمان را يافتيم و رتبه ي ۴۲ رجب زاده ها بيدارمان مي كند كه ميشود و مي توانيم همانگونه كه خواست و توانست!

و در نهایت، خداحافظ فردوسی .......

اصلاحات مرد، زنده باد اصلاحات

این مطلب در نشریه دانشجویی وقایع اتفاقیه منتشر گردید.

اول بار در مغرب زمین، «رفرم» به نهضت «دین پیرایی» اطلاق شد. اما به مرور زمان بخصوص پس از پیدایش ایدئولوژهای مارکسیستی، رفرم معنایی منفی یافت. در مقابل راست کیشی قرار گرفت و با تجدید نظر طلبی و ارتداد مرادف شد.

این روند تا بعد از فروپاشی شوروی ادامه یافت، از آن پس بود که واژه «رفرم» مجددا ارج و قربی تازه به دست آورد. به این ترتیب ، رفرم در طول حیات تاریخی، اجتماعی خود حامل معانی و ارزش های متنوعی بوده است.

در یک طبقه بندی کلان می توان اصلاحگران را به دو دسته تقسیم کرد: دسته اول اصلاحگرانی که به اصول و بنیان هایی معتقدند اما در عین حال برخی فروعات را نمی پسندند و در جهت اصلاح آن همت می گمارند و دسته ی دوم اصلاحگرانی که ساختار ها را نمی پسندند و در جهت تغییر بنیان ها گام برمی دارند.

داستان اصلاحات در ایران نیز این گونه است. عده ای ساختار شکنند و عده ای پایبند به اصول و ناقد برخی فروع.

جنبش اصلاحات واقعی، باز فهم و توسعه جناح چپ خط امامی دهه ی 60 است و بدون شک تحت نفوذ آرای

آن امام همام قرار دارد. در هر یک از مراحل باز تولید این جریان، نسبت به مفاهیم اولیه ی تحولاتی ایجاد

گشته است. به عنوان مثال در درون این جریان، جناج هایی شکل گرفت که هم افرادی هم چون حمید

روحانی از آن بیرون آمد و هم محسن سازگارا . که صد البته این گروه دوم، دیگر باوری به خط امام ندارند.

اصلاحات «نباید» و «نمی تواند» هویت تاریخی خویش را که آمیخته با اسلام، ایران، انقلاب و امام است انکار کند. این روزها بحث هایی در مورد اختلاف نظام با جبهه ی اصلاحات مطرح می شود که به اعتقاد نگارنده در این مورد می توان مرجع تصمیم گیری را سخنان امام راحل دانست. امام خمینی، بنیان گذار انقلاب اسلامی در بخشی از «منشور برادری» خویش آورده است:« اختلافات اگر زیر بنایی و اصولی شد، موجب سستی نظام می شود و این مسأله روشن است که بین افراد و جناحهای موجود و وابسته به انقلاب اگر هم اختلاف باشد، صرفاً سیاسی است ولو اینکه شکل عقیدتی به آن داده شود.»

اصلاحات مُرد :

منظور از «مرگ اصلاحات»، فاصله گرفتن بخشی از بدنه  و رأس جبهه ی اصلاح طلبی از اصول اولیه مورد پذیرش نیروهای خط امامی دهه ی 60 است؛ اصول اولیه ای که میثاق خویش با ملت را در قانون اساسی می شناخت؛  همان قانون اساسی ای که اصول مربوط به ولایت فقیه و حقوق شهروندی را در کنار یکدیگر تعریف می کند و همان حقوق شهروندی ای که دست یابی به آن نیازی به حمایت دشمنان این مرز وبوم ندارد.

اما کدام اصلاحات مُرد؟!

همان اصلاحاتی که با فاصله گرفتن از آرمان های امام در پی تشریفاتی ساختن ولایت فقیه بود؛ همانی که قرار گرفتن دین و آزادی یا اسلام و مردم سالاری را در کنار یکدیگر به سُخره  می گرفت؛ همانی که آن گونه در جهت رفع نواقص و کاستی های موجود گام بر می داشت که در این بین ارزشهای اصیل انقلاب و اسلام را مخدوش می گرداند و در نهایت همان اصلاحاتی که با شعار مردم، علیه منافع مردم گام بر می داشت.          اگر زمانی سعید حجاریان علت مرگ اصلاحات را در عوامل خارجی همچون قرار گرفتن حاکمیت در مسیر آن جستجو می کرد، امروز اما به جرأت می توان مدعی شد عملکرد برخی نیروهای این جریان به عنوان مانعی در برابر اصلاح امور قرار گرفته است. به عنوان مثال اگر برخی اعمال حاج مهدی کروبی در فضای پس از انتخابات نبود آیا امروز، حزب و روزنامه ی متبوعش نمی توانستند به عنوان تریبونی برای حرکت در مسیر اصلاحات به کار گرفته شوند؟ یا اگر برخی موضع گیری های عجیب و غریب مهندس موسوی نظیر انتقاد از اعدام های معاندین نظام که خود در دوران نخست وزیری شاهد حجم گسترده تری از آنان بود، نبود آیا امروز انگ ضدیت با نظام باز هم به تمام اصلاح طلبان می چسبید؟

زنده باد اصلاحات

اما به واقع اصلاحات زنده است. اصلاحاتی که با تأسی از اندیشه های بنیان گذار انقلاب، میزان را رأی ملت می شناسد؛ همان که جمهوری اسلامی را نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد می خواهد؛ همان جریانی که همچنان برای احقاق حقوق خویش به قانون اساسی این نظام استناد می ورزد و در نهایت همان جریانی که اجازه نمی دهد تندروی نیروهایش عقده ی اپوزیسیون غیر قانونی را بگشاید و دل جناح تندوری حاکمیت را خشنود گرداند.

بواقع اصلاحات اصیل راه خویش را یافته و با  وجود حضور نیروهای متعارض با آن از مسیر اصلی خارج نمی گردد. جبهه ی اصلاح طلبی در این چند ماه نشان داده که در پس نیروهای شناخته شده ی کنونی، نیروهای ناشناس تری همچون جواد اطاعت و کواکبیان را دارد که در لحظات حساس و بزنگاهها خوب به کار می آیند و این نشان از آن دارد که این جریان سیاسی حتی در لایه های ناشناخته خود هم حرف های زیادی برای گفتن دارد.

و در نهایت، مقال خویش را با سخنانی از امام راحل در مورد اختلاف بین گروههای سیاسی به پایان می برم. « اگر در این نظام کسى یا گروهى خداى ناکرده بى‏جهت در فکر حذف یا تخریب دیگران برآید و مصلحت جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد، حتماً پیش از آنکه به رقیب یا رقباى خود ضربه بزند به اسلام و انقلاب لطمه وارد کرده است.... باید از واسطه‏هایى که فقط کارشان القاى بدبینى نسبت به جناح مقابل است، پرهیز نمود. شما آنقدر دشمنان مشترک دارید که باید با همه توان در برابر آنان بایستید، لکن اگر دیدید کسى از اصول تخطى مى‏کند، در برابرش قاطعانه بایستید.» (صحیفه امام، ج‏21، صفحات 179 و 180)

 

 

با سعید شریعتی

مدتی پیش سعید شریعتی، عضو مستعفي حزب مشاركت ايران اسلامي به دانشگاه فردوسي تشريف آوردند.پس ازجلسه اصلي ديداري خصوصي با ايشان صورت گرفت و مباحثي مطرح گشت.نگارنده در جلسه فوق حضور نداشت اما به وسيله فايل صوتي جلسه و استفاده از وبلاگ هاي دوستان برخي صحبت هاي ايشان را در ذيل مي آورد.

" من در مورد حزب خودم كه صريحا مي تونم شهادت بدم كه ما نه در انديشه براندازي بوديم ، نه اين كار رو مساعد مي دونستيم براي جمهوري اسلامي ، براي نظام، براي ايران و اساسا تلاشمون اين بود كه براندازي اتفاق نيافته."

" حتي بعضي از دوستان ما مدعي اين بودند كه كارهائي كه آقاي احمدي نژاد داره ميكنه براندازيه،  ما در دفاع از حيثيت جمهوري اسلامي مخالف احمدي نژاد بوديم، بعضي از دوستان ما اين رو ميگن."

"  من به كارشناسان پروندم هم زمان بازداشتم گفتم ٬آقاي حجاريان، آقاي تاج زاده، آقاي بهزاد نبوي اينا اولين انقلاب نرم در تاريخ معاصر رو اانجام دادن ، 30 سال پيش، ديگه نيازي نبوده كه برن از جين شارپ و جورج سورس خط بگيرن ، اگه لازم بود انقلاب نرم بكنن خودشون اوستا بودن."

" برا من خيلي عجيبه كه مثلا نظامي كه آقاي هاشمي 60 سال عمرش رو براش گذاشته، يه هو برسه به اين كه بايد براندازيش كنه،آخه اين آقاي هاشمي،آقاي موسوي،آقاي خاتمي اينا مگه هويتي غير از جمهوري اسلامي دارن؟ همه هويت سياسي حتي خود من از جمهوري اسلاميه، ما چطور مي تونيم بر عليه خودمون قيام كنيم؟ ديگه ما نيستيم."

" من به چه زبوني بگم من تغيير نكردم،شما انگار انتظار داشتين من تغيير كنم، من تغيير نكردم، من اعترافاتم رو گفتم، هنوز هم ميگم، شايد اشكال من اينه كه تغيير نكردم"

" آقاي فاتح يكي از ذوب ترين افراد - در جريان اصلاحات- در ولايت فقيه و شخص رهبريست...ايشون به سفارش آقاي وحيد عضو برجسته دفتر مقام معظم رهبري مشكل قانونيشون حل شد و رفت سر درس و مشقش در آكسفورد."

" آقاي كروبي مگه نگفت من آقاي احمدي نژاد رو قبول ندارم ولي چون رهبري ايشون رو تائيد كرده مي پذيرم؟ قبول دارم بايد زودتر مي گفت، من نقدم به آقاي كروبي اينه كه بايد زودتر مي گفت، ولي اعتقادش اين بود ، از اول هم مي رفتي پيشش خصوصي بهت مي گفت كه من نمي تونم مقابل رهبري بايستم ، الان هم ميگه."

من 10 روز پيش ، پيش آقاي موسوي بودم. آقاي موسوي ميگه والله من و آقاي خامنه اي با هم بزرگ شديم، به هم علاقه داريم، من چه مشكلي با ايشون داردم، آقاي موسوي ميگه... من با رهبري مشكلي ندارم، من با آقاي احمدي نژادم مشكل ندارم، مشكل من با آقاي محصوليه."

" من ميگم اون بسيجي شهيده ، ندا هم شهيده ، چيزي هم از من كم نميشه."

"بعد از آزادي از زندان از يك مقام اطلاعاتي  اصلاح طلب شنيدم ( از معاونين ادارات كل وزارت اطلاعات دوران آقاي اژه اي) ايشون به من خبر داد  كه افشاي ماجراي كهريزك و كسي كه پيگير بوده آقا مجتبي خامنه اي بوده ."

 "من اين رو ميگم برا اينكه آدم بايد يك جو انصاف داشته باشه ..."

"آقا مجتبي به آقا ميگه اين اتفاق افتاده،آقا هم همونجا به سعيد جليلي ماموريت ميده كه آقا برو پيگيري كن ....بعد از زندان اين خبر با اين دقت به من رسيد."

"اما قبل از دستگيري پيش يكي از آدمهاي بزرگ اصلاح طلب ، اون شهادت مي داد – بعد از اينكه شعار مي دادن ... رهبري رو نبيني _ البته من خودم آقا مجتبي رو مي شناختم نيازي به شهادت ايشون نداشتم، ايشون شهادت مي داد آقا مجتبي هيچ كاره است، به خدا اين اخلاقش اين جوري نيست..."

"  من كه خودم رو هنوز سبز مي دونم ، با آقاي موسوي و خاتمي مي دونم و به اونا علاقه شخصي هم دارم ميگم ، 22خرداد هيچ اتفاقي نمي افته، كسي هم تو خيابونا نمي ياد"

گفتاری در هستی و چیستی اقتصاد اسلامی

این متن توسط دکتر  محمد حسین حسین زاده بحرینی به نگارش در آمده است که با کسب اجازه آن را در وبلاگ قرارمی دهم.

برای بسیاری از اقتصاددانانی که علاوه بر علم اقتصاد کلاسیک با احکام و مبانی دین مقدس اسلام نیز آشنایی دارند، پرداختن به اقتصاد اسلامی و تعمیق و ترویج آن، نوعی هدف مقدس تلقی می­شود. در مقابل، کسانی که با مبانی و احکام این دین کمتر آشنا هستند، گاه  وجود پدیده ای به نام اقتصاد اسلامی را از اصل منکر می­شوند. این مختصر  -که به پاس بیش از بیست سال مجاهدت علمی  شادروان دکتر سیدعلی اکبر رزمی در راه ترویج اقتصاد اسلامی، به آن استاد فرزانه تقدیم می­شود- در همین زمینه به رشته تحریر درآمده و در آن، علاوه بر ارائه توضیحاتی درباره اصل وجود اقتصاد اسلامی، در باره چیستی آن نیز بحث شده است.  

زندگی مؤمنانه، یعنی تنظیم روابط اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و عاطفی بر اساس احکام و آموزه های اسلامی پدیده­ای دیرپا در تمدن اسلامی بوده و سابقه آن به تأسیس نخستین جامعه اسلامی توسط پیامبر (ص) بر می­گردد. متأسفانه، این شیوه زندگی با فاصله گرفتن از دوران اولیه تمدن اسلامی، به تدریج در جوامع مسلمان نشین رو به ضعف نهاد و حتی در مواردی به فراموشی سپرده شد. تبدیل «خلافت اسلامی» به «سلطنت موروثی» و کم رنگ شدن نقش دین در عرصه های فردی و اجتماعی جوامع مسلمان کار را به جایی رساند که از اسلام در عرصه حکومت جز نامی باقی نماند و در عرصه زندگی فردی نیز، تعداد متدینانی که همچنان به

ادامه نوشته

بدون تيتر

چند روز پیش یکی از نمایندگان اصولگرای مجلس شورای اسلامی  ـ الیاس نادران - معاون اول آقای احمدی نژاد را متهم به فساد اقتصادی کردند. ایشان در صحبت های خویش از حلقه ای به نام حلقه ی  فاطمی نام برده و آقای رحیمی را به عنوان لیدر این حلقه فساد معرفی کردند.

اما اکنون و با مطرح شدن این بحث ها ذکر چند نکته ضروریست:

۱.قوه قضائیه باید در مورد این مساله پاسخ دهد که چرا کوتاهی این نهاد که اولویت اصلی آن تحقق عدالت می باشد زمینه افشای اینگونه مسائل را از زبان یک نماینده مجلس فراهم می آورد؟ساز و کار فعالیت ها در قوه قضائیه دارای چه اشکالاتی است که متاسفانه شاهد اهمال کاری این نهاد در برخی پرونده ها هستیم؟

۲.با فرض اینکه مساله فوق کذب باشد آیا قوه قضائیه بر خود واجب نمی داند جهت تنویر افکار عمومی توضیحاتی شفاف را ارائه دهد؟

۳.آقای احمدی نژاد که خود را سردمدار مبارزه با فساد و منادی عدالت خواهی در کشور می دانند در برخورد با این بحث ها چه موضعی دارند؟بر رئیس دولت است که با تمام توان در جهت بررسی پرونده ی آقای رحیمی همکاری کنند.

۴.برای قوه قضائیه عادل نباید هیچ تفاوتی میان کسانی که در قدرت هستند با کسانی که قدرت رسمی ندارند و یا میان جناح های سیاسی وجود داشته باشد و چه بسا با کسانی که در قدرت هستند باید با جدیت و قدرت بیشتری برخورد کرد تا کسی جرات سوء استفاده از قدرت خود را نداشته باشد.

۵.انتساب چنین اتهاماتی به کسانی که در مقامات بالای اجرایی کشور قرار دارندو عدم شفاف سازی مسئله و رسیدگی آن توسط دستگاه های مسئول خود تبعات سوء فراوانی دارد.که از آن جمله می توان به بدبینی مردم نسبت به نظام اسلامی اشاره کرد.

۶.گذشته از صحیح یا ناصحیح بودن این افشاگری ها، قوه قضائیه موظف است به اين اتهامات رسيدگي كرده و طرفي را كه در اينگونه مسائل، مجرم شناخته شد به مردم معرفي كند.

و............

در جلسه کمیته ناظربر نشریات چه گذشت؟

در تاریخ 15 اسفندماه 1388 جلسه کمیته ناظر بر نشریات  دانشجویی دانشگاه فردوسی مشهد در محل مجتمع کانون های فرهنگی و هنری برگزار گردید.

برآیند نظرات اعضای حاضر در این جلسه-دکتر طهمورث پور، دکترقپانچی، دکتر غفاری، آقای حافظی، آقای جهانبخش و آقای فقفوری- موجبات توقیف 3 نشریه را فراهم آورد.

توقیف همزمان نشریات سیمیا، ژاژ و شب تاب فضای سیاسی دانشگاه فردوسی را کاملا تحت تاثیر خویش قرار داد.از یک سو برخی دوستان اصلاح طلب از طرق مختلف- ایمیل، وبلاگ، رودررو و...- گلایه هایشان را به گوش بنده رساندند و البته متاسفانه عده قلیلی نیز، بی آنکه در مورد اصل مساله چیزی بدانند هر آنچه ناسزا که خواستند نثارمان کردند!

از سوی دیگر نیز برخی دوستان اصولگرای دیروز-تاکید می شود برخی- که گویی این روزها دل در گرو هیچ اصولی ندارند باب تخریب، تهدید و ... را به سویمان گشودند و متاسفانه به دلیل برخی اختلاف سلیقه ها- در جلسه ی مذکور و برخی موضوعات مربوط به فضای پس از انتخابات- به سمت و سوی اقداماتی غیر اخلاقی گام برداشتند!

اما بنده، موضع خویش را در مورد توقیف نشریه سیمیا این چنین بیان داشتم:

با مبنا قرار دادن بیانیه دوسال پیش وزارت علوم مبنی برغیر قانونی بودن فعالیت دفتر تحکیم وحدت طیف علامه -درصورتی که انجمن علوم اداری را زیر مجموعه ی آن تشکیلات بدانیم- برخی تخلفات ذکر شده برای نشریه سیمیا-موارد مربوط به سالهای پس از سال 1385- مورد پذیرش می باشد اما در مورد نحوی برخورد با نشریه مذکور، معتقد به درج تکذیبیه ای در همان صفحه می باشم و توقیف سیمیا را برخوردی شدید دانسته و به عنوان عضو دانشجویی کمیته ناظر، تقاضای تجدیدنظر در حکم را دارم.

البته این جلسه، موضوع مهم دیگری را نیز دربرداشت و آن هم درخواست صدور مجوز نشریه وقایع الاتفاقیه با صاحب امتیازی جهاددانشگاهی و مدیرمسئولی آقای حسن کمالی بود که با مخالفت شدید یکی از اعضا مواجه گشت.البته ذکر این نکته ضروریست که در جلسه بعد مجوز انتشار نشریه فوق صادر گردید.

به زودی در مورد توقیف ژاژ هم مطلبی به نگارش در خواهم آورد.                             

با هم دانشگاهی هایم

 

چند روز پیش جلسه کمیته ناظر بر نشریات در حالی برگزار گردید که موجبات توقیف نشریات سیمیا، ژاژ و شب تاب را فراهم آورد و نشریات قانون و وقایع الاتفاقیه موفق به اخذ مجوز نگردیدند.این جلسه اصل و حواشی خاصی داشت که بعدها در مورد آن نکاتی را به نگارش در خواهم آورد.

 نفت و دموکراسی(برگرفته از کتاب نفت، سیاست و دموکراسی)

                                                             در اين مقال قصد دارم تا با گردآوري مجموعه ديدگاههاي موجود در مورد رابطه ي ثروت منابع و وجود و يا تثبيت دموكراسي در كشورها، اين امكان را فراهم آورم تا خواننده محترم با جمع بندي مجموعه نظرات انديشمندان اين حوزه توانايي تحليل در اين مورد را بدست آورد.همچنين در انتهاي مقاله، نگارنده تحليل خويش را در مورد رابطه ي نفت و دموكراسي آورده است.لوسياني از جمله صاحب نظران در حوزه ي اقتصاد سياسي است.ايشان معتقد است كه دولتهاي داراي در آمد ثابت از آنجا كه به ماليات ستاني از مردم  وابسته نيستند به پاسخگويي  به آنها نيازي احساس  نمي كنند.بنابراين زماني كه بحراني  مالي  گريبان گير دولت شود اين احتمال  پديد مي آيد كه دولت براي گسترش دادن منابع مالي  خود به در آمدهاي مالياتي  مردم  رجوع مي كند  كه در اين شرايط جلب  رضايت و تن دادن به خواستهاي گروه هاي اجتماعي ضروري مي شود و زمينه براي دموكراتيك شدن نظام سياسي  فراهم مي گردد .

ادامه نوشته

چند نكته با افراطيون در جناح موسوم به اصولگرا

«ضربه ای که افراط گر دینی به دین میزند کافر به دین ودیانت نمیزند چرا که حداقل کافر دین را بازیچه قرار نمی دهد»

مدتي است عده اي بدون اثبات مدعاي متهم بودن جناب آقاي هاشمي تمام تلاش خويش را براي تخريب ايشان به كار گرفته اند. اين دوستان بزرگوار به ايشان اكتفا نكرده و هركس را كه نظري متفاوت "و نه مخالف" آنها را مي دهد با ادبيات تخريبي و البته همراه با تهديد مواجه مي سازند.برخي از اين نوع تخريب و تهديدها را در ذيل آورده و سپس از سردلسوزي براي نظام نكاتي را بيان مي كنم«اميدوارم كه بنده نيز به بي بصيرتي متهم نشوم!!»

1)    قاسم روانبخش در گفت‌وگو با رجانیوز: هاشمی رفسنجانی اولین فرمانده آشوبگری ها بود که در نامه به مقام معظم رهبری آن را به نمایش گذاشت، بنابراین، همه این افراد باید محاکمه شوند. وی ادامه داد: از همان ابتدا هم معلوم بود اینها به دنبال برگزاری انتخابات نیستند،‌ هاشمی از 8، 9 ماه پیش از انتخابات بحث تقلب را مطرح کرد که رهبری پاسخ دادند که 30 سال است انتخابات در کشور سالم برگزار شده و به کسانی که بحث تقلب در انتخابات را مطرح می کردند، نهیب زدند. دبیر سیاسی هفته نامه پرتو همچنین حزب منتسب به هاشمی رفسنجانی را از عوامل اصلی آشوب‌ها توصیف کرد و گفت: حزب کارگزارن که حزب دولت ساخته دوران آقای هاشمی است و ایشان پدر معنوی این حزب است، نباید فرافکنی کند و همه تقصیرات را به گردن حزب مشارکت و سازمان مجاهدین بیاندازد و خود را کنار بکشد، همانگونه که این احزاب قصد براندازی نظام را داشتند، حزب آقای هاشمی هم همین هدف را داشت، از این رو، دادگاه باید برای همه این افراد حکم صادر کند. وی در پایان تأکید کرد: به نظر من هیچ تفاوتی بین هاشمی و فرزندانش، موسوی، کروبی و ابطحی و غیره نیست.

2)      مقاله رجانيوز: مصونیت آهنین فائزه و مهدی هاشمی

3)      انتشار نشريه موهن همت كه با حضور دلسوزان نظام در صحنه تعطيل شد.

4)      بذرپاش: علی مطهری نسبت به پدرش جفاکار است.

5)     مشایی: شکایت از علی مطهری را پیگیری می کنیم.

6)     زارعی(نویسنده کیهان): علی مطهری ماموریت گرفته تا سران فتنه را فراری دهد.

7)     کوثری(نمایده تهران در مجلس): مطهری بسیار ساده اندیش و بی فکر است.

8)      فاطمه رجبي: علی مطهری تنها آقازاده ایست که از رانت پدر می خورد وبه همین جهت عقیده و دینش، بينش و دانش، و انقلاب و استدلالش داراي كمترين بار است.

۹) ....

و اما چند نكته درباره اينگونه اقدامات

1-      ((اختلاف من و آقاي هاشمي يك توهم است)) اين جمله، سخنی است كه رهبر انقلاب در نماز جمعه 29 خرداد بيان كرده و با صراحت از ايشان تعريف و تمجيد نمودند و شما كه خود را سرباز ولايت مي دانید نبايد جمله بالا را از ياد ببريد.

۲- ((عده‌ای در داخل به اختلافاتی که هيچ‌وقت نبوده و نيست، دامن می‌زنند و خارجی‌ها هم که دنبال خوراک تبليغاتی می‌گردند، لقمه‌های چرب و نرمی پيدا می‌کنند... چرا بايد با هم اختلاف داشته باشيم؟ همين الآن هر دو هفته يک بار با هم می‌نشينيم و درباره همه مسائل کشور بحث می‌کنيم... به هر حال ما به بی‌اثر بودن اين تلاش‌ها برای القای اختلاف

ادامه نوشته

سلام دوباره

پس از حدود ۸ ماه دوري از فضاي وبلاگ نويسي دوباره تصميم گرفتم كه فعال شوم. به اين اميد كه با بهره گيري از تجربيات گذشته با خطاي كمتري گام بردارم و البته اميدوارم، بتوانم حرمت قلم را نگاه داشته و به بيراه نروم.                                                                                                                                  ان شاالله

مختصري براي كروبي

این مقاله در حول و حوش انتخابات ۸۸ نگارش يافت اما به دلیل

ملاحظات سیاسی اجازه انتشار در نشریات دانشجویی را نیافت.

 

شیخ مهدی کروبی که زمانی نماینده امام راحل در کمیته امداد و بنیاد شهید بوده و بعدها افتخار نمایندگی مردم و ریاست بر مجلس های سوم و ششم را در کارنامه دارد قصد آن کرده تا این بار با شعار تغییر وارد عرصه رقابت های انتخاباتی گردد، شعاری که محورهای اصيل و پرمعنایی همچون احیای برنامه ریزی با خرد جمعی, ملی شدن درآمدهای نفتی و حقوق شهروندی را در خود گنجانده است.

اما گویا عده ای حضور شیح را در انتخابات برنمی تابند و به هر طریقی برای به حاشیه راندن ایشان چنگ می زنند. در گام اول او را از منصب شیخ اصلاحات عزل کرده و به او لقب شیخ اعتماد ملی می دهند و در گام های بعدی او را عامل افتراق و تفرقه در جریان اصلاحات می خوانند!

نگاهی به تاریخچه جریان اصلاح طلبی  در ایران حکایت از آن دارد که حمایت های حاج مهدی کروبی از سید محمد خاتمی عامل اصلی حضور ایشان بوده و به جرات می توان كروبي را پدراصلاح طلبی واقعی در ایران نامید. کارنامه شفاف شیخ برای حرکت در مسیر اصلاحات، همراه با پایبندی به اصول اولیه انقلاب همچون ولایت فقیه تا جایی پیش رفته است که

ادامه نوشته

نامه ای به سید محمدخاتمی

 

 

جناب آقای حجه الاسلام دکترسیدمحمدخاتمی، رئیس بنیاد باران!

شما چه بخواهید و چه نخواهید صفحاتی از تاریخ این مملکت را به نام خود رقم زده اید که بازخوانی آن برای تبیین علل وضع موجود ضروری به نظر می رسد. آن چه در ذیل می آید نقدی است بر گفتمان شما، نقدی که بارها از سوی بزرگان گوشزد شد ولی علی رغم تکیه مفرط بر شعار نقدپذیری، هرگز ما به ازایی درعمل پیدا نکرد.

اصلاحات:

«اصلاحات یکی از واژه هایی است که همیشه پرجاذبه بوده است. دولت جدید از اولی که روی کارآمد مسأله اصلاحات را مطرح کرد. همه ی انسانهایی که از هر فسادی رنج می برند، دلشان با این شعار می تپد و طرفدار اصلاحاتند. اصلاحات چیز بسیار خوبی است، ولی اصلاحات چیست؟» (مقام معظم رهبری، نماز جمعه تاسوعای 79)

آقای خاتمی! آیا در دولت شما، پاسخی خالی از ابهام به این سوال داده شد تا کار بدانجا کشیده نشود که از اردوگاه اصلاحات صداهایی شنیده شود که از اردوگاه دشمن

ادامه نوشته

نيم پروژه ! (حسین شریعتمداری)

 
درویشی را حکایت کنند که از روستایی می گذشت و اهل روستا را ماتم زده و گریان دید، علت را پرسید، پاسخ دادند کدخدا در بستر بیماری است و پزشکان از معالجه او قطع امید کرده اند، درویش به دلداری نشست و گفت؛ علاج کدخدا در کف با کفایت من است که دم مسیحایی دارم و روح گریخته از جسم به کالبد باز می آرم. خاطر آسوده دارید، اطعمه و اشربه پرقوت فراهم آرید و مرا با بیمار در حجره ای تنها بگذارید. روستائیان به وجد آمده، آنچه درویش فرموده بود فراهم آوردند و او را با کدخدا در حجره ای تنها گذاردند. ساعتی بعد، درویش «لاحول» گویان از حجره بیرون آمد و روستائیان هلهله کنان و کف و سوت زنان!! گرد او حلقه زدند، با این گمان که کدخدا شفا یافته و ریاست از سرخواهد گرفت اما، درویش را چهره درهم کشیده یافتند. با نگرانی پرسیدند؛ کدخدا چه شد؟ آیا عمرش به دنیا بود؟ درویش گفت؛ پیش از آن که بر بالینش حاضر شوم مرده بود! پرسیدند؛ پس اطعمه و اشربه برای چه خواستی؟ «لاحول» چرا گفتی؟ و این چه معالجت بود که کردی؟ درویش گفت؛ اگر اطعمه و اشربه نخواسته بودم، من نیز مرده بودم و «لاحول» به حکمت خدای سبحان گفتم که کدخدای بی جان را وسیله نجات من نیمه جان کرد.
همه شواهد و قرائن موجود حکایت از آن دارند که جبهه اصلاحات برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری دهم یک «نیم پروژه» طراحی کرده است و برخلاف آنچه به ظاهر ادعا می کند، امیدی
ادامه نوشته

چرا به بسيج اهانت مي شود؟

بسيجي واقعي

هر گاه دشمنان مي خواهند به مردم ايران حمله کنند، ولي خجالت مي کشند به بسيج حمله مي کنند. اگر مستقيماً به مردم حمله کنند، شعارها و پز مردمسالاري شان خدشه دار مي شود. دشمن مي داند که شور انقلابي و مذهبي مردم ايران در بسيج متبلور است و بسيجيان فرزندان اين ملت بزرگ و اسلامي هستند. به ويژه در ايام سرنوشت ساز، مثل ايام انتخابات، دشمن که مي داند بايد آماده تودهني خوردن از امت مسلمان ايران باشد، از فعاليت بسيج (بخوانيد از فعاليت همه مردم ايران) خرده مي گيرد و اندک دنياطلبان داخلي که مسيرشان از مردم و آرمان هاي نظام جمهوري اسلامي جداست، به القائات دشمن دامن مي زنند و بسيج را (يعني مردم ايران را) محکوم مي کنند! مگر بسيجيان کيستند؟ به پايگاه هاي بسيج که وارد شوي، بسيجيان را مي ببيني که يکي دکتر است، يکي دانش آموز، يکي طلبه است و ديگري مهندس و يکي دانشجو و ديگري راننده است يا شغل آزاد دارد. همه اينها از وقت و توان خود مايه مي گذارند و بدون چشم داشت

ادامه نوشته

فرار از واقعیات تا کی؟

ما بسیجی ها با همه ی انتقاداتی که به آقای خاتمی و ۸ سال ریاستش داریم اما هیچ گاه حاضر نیستیم به ایشان توهین کنیم و حرمتش را بشکنیم.

 ۲۲بهمن امسال ،باز هم بیعت دوباره مردم با آرمانهای امام و انقلاب، روز وحدت ملی بود.

اما پس از آنکه خاتمی در بین مردم حاضر شده و حالا چند نفری که هویتشان زیر سوال است چند شعار هم بر علیه ایشان دادند در سایت باران(موسسه خاتمی) می آید که بسیجی ها بودند که چماق بدست داشتند و آمده بودند خاتمی را بزنند!!!

از خدا بترسید

شما که لودر برداشتید رفتید در خانه منتظری را از جا بکنید این حرفها به شما نمی آید!

شما که جنبش دانشجویی(!)تان دائما چماق بدست دارد و از گفتمان می هراسد، بیشتر  گروه فشارید یا بسیجی که شجره طیبه است؟

حتما فراموش کرده اید که سال ۸۳ همین دوستان بسیجی بودند که آفای خاتمی را  در دانشگاه تهران حمایت کردند.

 

چماق بدست بسيجي

 

چماق به دست هاي بسيجي

پروژه تخریب را کلید زدید، اما مطمئن باشید مردم خود سره را از ناسره تشخیص خواهند داد.

 

 

حمایت از فلسطین آری یا خیر؟

مدتی است برخی گروه هايي که ادعای مسلمانی و روشنفکری اشان گوش فلک را کر کرده است!!انتقادات فراوانی را نسبت به کمک های ایران به فلسطین مطرح می کنند و حتی برخی از آنها پا را فراتر گذاشته ومردم مظلوم فلسطین را تروریست می خوانند!! (اشاره به بیانیه ی اخیر دفتر تحکیم وحدت)

در این مقال سعی داریم به واکاوی علل کمک های ایران به کشورهای اسلامی و به خصوص فلسطین بپردازیم تا ابهامات در این زمینه رفع شوند.بنابراین بحث را از دیدگاههای متنوعی بررسی می کنیم.

الف) آيات قرآن:

آیات فراوانی در این زمینه موجود است که به ذکر
ادامه نوشته

تحکیم وحدت یا تحکیم کثرت!!

شهريور ماه سال 1358 در پي ديدار انجمن هاي اسلامي و دانشجويان با حضرت امام خميني (ره) و توصيه ايشان به تحكيم وحدت، نمايندگان انجمن هاي اسلامي دانشجويان ، اتحاديه انجمن هاي اسلامي دانشجويان سراسر كشور را به تحكيم وحدت تغيير نام دادند. اتحاد بين اعضاي تحكيم وحدت تا سال 78 وجود داشت تا اينكه افراطي گري برخي تحكيمي ها در ماجراي 18 تير سبب جدايي تعدادي از اعضاي دفتر تحكيم وحدت از آنها و ايجاد انشعابي جديد به نام اتحاديه انجمن هاي اسلامي دانشجويان مستقل شد. هر چند در آن برهه ،‌عده اي معتقد بودند كه بايد ماند و اصالت تحكيم وحدت را حفظ كرد اما انجمن هاي ياد شده بر اين باور بودند كه اصالت در نام نبوده بلكه اصالت در آرمان،‌تفكرات و مقدسات است.
ادامه نوشته

يك روز تاريخي با اصولگرايان

خداوند شما را امر می کند که امانات را به اهل آن باز گردانید و هنگامی که بین مردم حاکم می شوید به عدالت داوری کنید. « سوره نساء، آیه 58 »

14 آبان 87 « روز محاکمه کردان » روزی است که مجلس اصولگرا « هم طیف با دولت » شجاعانه و با تمام توان اشتباه 90 روز پیش خود را « زیرا ریاست جمهوری اعلام کرد که استیضاح کردان بررسی عملکرد کردان نیست، بلکه بررسی عملکرد خود مجلس است. »

ادامه نوشته